فرید آقاجانی



به زندگی های امروزی دقت کنید:
پول و درآمد بیشتر، نق و نوق و نیتی از زندگی هم بیشتر
تفریحات گرون تر و لوکس تر، دلِ خوش کمتر
دوستان به سبب فضای مجازی بیشتر، دل ها تنها تر
رفتار جمعی و گروهی کمتر، آدم ها تنهاتر و نگران تر
معنویت کمتر و کمرنگ تر، ظاهر سازی دینی بیشتر


داشتم به سیل های نوروز امسال یعنی ۹۸ و فاجعه های به بار آمده فکر می کردم

مثل هر اتفاق تلخ دیگه ای در ایران به موارد زیر دقت کنید:

۱. عده ای اصلا براشون مهم نیست و اهمیت نمیدن و میگن به ما چه، اصلا بمیرن آدم ها چه بهتر!

۲. عده ای (بنده های خدا، طفلکی ها) ضرر کردن و متضرر حادثه هستن به هر شکلی(با واسطه یا بی واسطه)

۳. عده ای مثلا می خوان کمک کنن ولی گندکاری می کنن(بی دلیل خودشون رو وسط میندازن ولی بدتر می کنن، نمونه اش پلاسکو بود)

۴. عده ای هم در فضای مجازی ابراز همدردی می کنن که این همدردی هیچ فایده ای نداره بی تعارف

۵. عده ای هم که شاید از مسئولین باشن بلاتکلیف موندن که چه کنیم و چه کنیم

.

اما

.

شاید عده ای فرهیخته پیدا بشن که از الان فکرشون درگیر این موضوع بشه که برای حوادث مشابهِ سری های بعد چه میشه کرد




بعضی خواننده ها با تقلید از بزرگان شروع می کنند
بعضی بازیگران همین طور
بعضی کارگردان ها همین طور
و نویسنده ها و گزارشگرها 
و .
 
در هر عرصه و زمینه ای می تونه پیش بیاد که با تقلید از بزرگان شروع کنیم
اما کسانی که کم کم صاحب سبک میشن و راه خودشون رو پیدا می کنن موندگار و در نهایت برند Brand‌ میشن
مطمئنا شما از هر آدم موفقی که سوال کنین اعتراف خواهد کرد که اوایل کاملا کپی دیگران بوده
ولی از جایی به بعد مسیر جدایی رو انتخاب کرده و ادامه داده


از بزرگی پرسیدم چطور اصلا گناه نمی کنی؟

چگونه این قدر ارتباط تو با خدا قوی است؟

و از همه مهم تر چه کرده ای که بعد از حدود ۵۰ سال، همچنان اعتقادات تو پا برجاست؟

.

پاسخ زیبایی داد:

من همیشه فرض می کنم که در این دنیا مهمان هستم، چند سالی اینجا هستم و دیر یا زود خواهم رفت.

وقتی خود را مهمان بدانی، نه بدی می کنی، نه حرص می زنی، نه دیگران را اذیت می کنی


من معتقدم در هر مقطعی از تاریخ، در هر زمان و مکانی

هیچ انسانی در هیچ کجا بدون نور هدایت و چراغ راهنما رها نشده

ولی باور دارم که در خانه اگر کس است یک حرف بس است

کسی که دغدغه ی راه درست رو داشته باشه، بالاخره اون رو پیدا می کنه

مگر اینکه خودش قلبا نخواسته باشه و دنبال بهانه بگرده

.

زمین خدا هیچگاه از حجت خالی نیست



این رسم اون قدر زیباست

گرامی داشت بزرگان

گرامی داشت سالخورده ها

گرامی داشت فامیل و اقوام

که حیفه کمرنگ بشه

.

بعد یک سال زندگی تند و سریع که هیچ کدوم از ما وقتی نداریم برای هم

دو هفته ای رو کنار هم جمع می شویم و این قطار تندروی زندگی از حرکت نگه داشته میشه


امروز بین دو کلاس در دفتر اساتید نشسته بودم

دانشجویی اومد و از راز موفقیت و پیشرفت پرسید

.

تو همون لحظه جوابی به ذهنم رسید

گفتم

۱. اطرافیانت رو عوض کن و با دوستان بالاتر و بهتر از خودت بگرد

۲. در کتاب هایی که می خوانی تجدید نظر کن

۳. در فیلم ها و فایل های صوتی که می خونی حتما تامل کن و بهترشون کن

.

بعد از ۶ ماه تاثیرش رو خواهی دید



تا جایی که بتونم سعی کردم کمتر احساس گناه رو تجربه کنم و به کارهایی نپردازم که این احساس رو به من بده
.
اما
یکی از چیزهایی که واقعا من رو به هم می ریزه و از فکر کردن به اون حال بدی دارم
اینه که کلاسی رو برگزار کنم و کم کم به نظرم برسه که به دانشجو چیزی اضافه نشده یا چیزی یاد نگرفته
در یک کلام وقتش تلف شده 
اگه شرکت نمی کرد و در کلاس حضور نداشت هم اتفاق خاصی نمی افتاد
.

امروز برای من اولین روز کاری در سال ۹۸ محسوب میشه چرا که کلاس های دانشگاه از صبح ۱۷ فروردین تشکیل میشن

هر سال نوروز با خودم می گفتم آیا ممکنه امسال پر از اتفاق های خوب باشه؟

آیا امسال، سال خوبی میشه؟

ولی

خیلی خوشحالم

زندگی شادی خواهم داشت

چون اولین سالیه که به جای امید و آرزو کردن، با خودم میگم

آیا سال خوبی رو خواهم ساخت؟

آیا روزهای خوبی برای خودم با اراده و تلاش رقم خواهم زد؟

آیا می تونم زندگی خودم و اطرافیانم رو کمی بهتر کنم؟



یکی از رفتارهایی که دست خودمون هم نیست و از ما زیاد سر می زنه

اینه که تو جمع که قرار می گیریم یا تو مهمونی ها

شروع می کنیم به تعریف کردن از خود و دستاوردهامون در زندگی

پشت سر هم از موفقیت هامون می گیم

.

تجربه نشون داده این مدل رفتار، تقریبا اکثریت رو از آدم فراری می کنه

این نوع آدم ها اصلا جذاب نیستن و کسی دوس نداره به حرفاشون گوش بده

تو جمع هم اگه دقت کنید همه از دورشون به یک بهونه ای پراکنده میشن و میرن جای دیگه ای می نشینن

.

حتی در توصیه های سخنرانی در TED هم یکی از ضوابط اینه که به حالت خودستایی از موفقیت های خودتون یا شرکت تون نگین مگر اینکه بار آموزشی و عبرت آموزی داشته باشه



نمی دونم عادت نداریم یا از بدجنسی ناشی میشه یا چیز دیگه

اینکه خیلی برامون زور داره آخر مطالب رفرنس بدیم و دلمون می خواد احساس کنن مطلب مال خود ماست

بخصوص وقتی یک جمله تاثیرگذار و موندگار رو از بزرگی می نویسیم و کسی متوجه نمیشه، انگار کلی چاق میشیم که پیروز شدیم

.

بگذریم در هر صورت امروز در جمع دوستان خوبم قول دادم یا کپی نکنم

یا اینکه اگه مطلبی رو از کسی برداشتم حتما رفرنس بدم

.

ببینیم به این عهد وفادارم یا خیر


اینقدر نناز به اینکه حاضری به خاطر این هدف و اون هدف جون بدی و بمیری

همه به مردن می نازن

مردن که هنر نیست

چون یک لحظه است و آسونه

.

زندگی کردن و زنده موندن هنره


ضعیف ترین آدم ها کسانی هستند که به جون دادن و مردن می نازن

اما

آدم قوی می ایسته و می جنگه و تا آخرین لحظه زیبا زندگی می کنه


برنده یعنی !
برنده یعنی اختلاس گر!
برنده یعنی کار کم و حقوق زیاد!
برنده یعنی اونی که از زیر کارها در میره!
برنده یعنی کسی که همیشه و هرجا قانون رو دور بزنه و میان بر پیدا کنه!
برنده یعنی اونی که صد مدل دروغ بگه و صدتا چهره و رنگ عوض کنه!
.
ترجیح می دهم بازنده باشم
چون
بازنده یعنی کسی که مطالعه می کنه
بازنده یعنی کسی که خوب می نویسه
بازنده یعنی کسی که خلوت و تنهایی رو به حضور در جمع بی ثمر و بی فایده ترجیح میده
بازنده یعنی قانون مدار
بازنده یعنی انسان
.
بیا بازنده باشیم

بارها برای شما هم پیش اومده
صحنه درگیری و نزاع دو راننده رو برای جای پارک یا بوق زدن بیجا دیده باشین

سوال اینجاست؟
اونی که کتک می زنه و طرف مقابل رو نابود می کنه، برنده شده؟
یعنی احساس برد می کنه؟
قطعا احساس برد می کنه که همچین کاری رو انجام میده

دعوا و نزاع رو به میز مذاکره ببریم
تا پدیده ای به نام مذاکره وجود داره، هیچ دعوایی نباید پیش بیاد

عاشقم به

کتابی که در آن حکمتی باشد و چیزی نصیب کسی کند

عاشقم به 

کلاسی که در آن محتوایی باشد

عاشقم به

معلمی که در او تهذیب نفس باشد

عاشقم به 

دانشگاهی که در آن دنبال مدرک نباشند و در پی تولید علم باشند

عاشقم به 

ملتی که دنبال میان بر نباشند و تنبل نباشند

عاشقم به 

دنیایی که در آن محبتی باشد و همه خودخواه و فقط به فکر خودشان نباشند

.

و می ترسم از

شوری که در آن شعوری نباشد



جرات نمی کنم حتی نامِ دانشگاه را بر لب بیاورم

چرا که بعضی شیاطین با نام و نقاب و چهره ی دانشگاهی، چه گناه ها که نکرده و چه زندگی ها که به هم نریخته اند

.

ترجیح می دهم ادعا کنم که از استادی و دانشگاه هیچ نمی دانم و هیچ نمی فهمم


من یک معلم هستم و بس

(و معلم واقعی فقط و فقط دکتر علی شریعتی است)



بارها برای شما هم پیش اومده
صحنه درگیری و نزاع دو راننده رو برای جای پارک یا بوق زدن بیجا دیده باشین

سوال اینجاست؟
اونی که کتک می زنه و طرف مقابل رو نابود می کنه، برنده شده؟
یعنی احساس برد می کنه؟
قطعا احساس برد می کنه که همچین کاری رو انجام میده

دعوا و نزاع رو به میز مذاکره ببریم یعنی به سمت گفتگو


درگیر کدام مورد هستید؟


۱. کارهای غیر مهم و غیر ضروری؟

۲. کارهای غیر مهم و ضروری؟

۳. کارهای مهم و ضروری؟

۴. کارهای مهم و غیر ضروری؟(این ها بعدا تبدیل می شوند به مهم و ضروری)

.

اگه درگیر مورد ۱ هستیم، خیلی وضع خرابه

اگه درگیر مورد ۲ هستیم، اوضاع خرابه

اگه درگیر ۴ هستیم، یه روزی موفق و خوشبخت خواهیم شد

و اگه درگیر مورد ۳ هستیم، باید نظم شخصی رو بیشتر کنیم


ارلینگ کاگه Erling Kagge در عرض دو سال، با پای پیاده و بدون حمایت هیچ سازمان و نهادی، به دیدار سه نقطه ی ویژه ی زمین رفته و آن ها را در سکوت تجربه کرده است: قطب شمال، قطب جنوب و اورست

او حدود ۵۰ روز مسیر ۱۳۰۰ کیلومتری را با پای پیاده رفته تا به قطب جنوب رسیده است و همین روش را در مسیر قطب شمال نیز پیش گرفته است!


نکته: اگر به متن کامل این نوشته علاقه دارید که بسیار جذاب و دلنشین است، اینجا کلیک نمایید.


آنچه من لذت بردم این است که بعضی بها دارند و بهای هر چیزی را نیز می پردازند تا بها داشته باشند!


محیط های آموزشی و دانشگاهی برای من همیشه انرژی بخش بوده

از هم نشینی با همکاران دانشگاهی همیشه لذت بردم

راستش

احساس می کنم یک معلم و یک استاد، درآمدش یه جور متفاوتی حلاله

درآمدش از ترویج خوبی هاست

در حرف ها و رفتارهاشون هم نمود این موضوع رو می بینم


حال من خوب میشه


ناراحت میشم

از همه بیشتر از خودم

بعدش از آنچه می بینم

هیچ چیزی رو جدی نمی گیریم


انگار مسخره داریم 

از کلاس درس، معلم و استاد، کتاب و جزوه گرفته

تا

مباحث دینی، اخلاقی، انسانی و اجتماعی

تا

کار و شغل و تلاش در کسب درامد مشروع 



می گویند کلی گویی نکنید و راه حل بیان کنید.
زیرا

شرایط سخت و بحرانی است و همه رو به نابودی
نمیشه نفس کشید و نمیشه زندگی کرد

بسیار خوب

راه حل
۱. معتاد شدن، کارتن خواب شدن، خود کشی کردن، عمر همه رو با نق زدن تموم کردن، آزار خانواده و پدرمادر و دیگران

اما
۲. تلاش، مطالعه، یادگیری مستمر و پیوسته، صبر، ایمان به خدا و رسیدنِ روزهای خوب، نوشتن طرح برای کسب و کار

در شرایط طوفانی که هیچ امیدی به نجات کشتی تو نیست

به جای ترس و نیتی و ناامیدی، از ناخدای کشتی بپرس من باید چه کنم

و ناخدا هر دستوری داد همون رو با اعتماد اجرا کن

هر بادبانی رو که گفت محکم بگیر


شرایط امروز کشور هم همینه

باید با تمام وجود به همون سهم کوچک خودمون بچسبیم


حدود سال های ۷۷ و ۷۸ بود به نظرم(اینترنت اصلا به شکل کنونی نبود)
اون سال ها مطالب مربوط به فیلم های هالیوودی و سینمای دنیا با یه شوق دیگه ای دنبال میشد و جذابیت داشت چون مثل امروز در دسترس نبود و نمی دونستی فیلم جدیدِ جیم کری برای مثال چیه
دلت می خواست جدول فیلم های روز رو بخونی و تو مدرسه کلی کلاس بگذاری

ورق زدن دنیای تصویر با اون ظاهر لوکس و خاص و برگه های گرون قیمتش که با کلی التماس و مکافات از فامیل و اقوام قرض می گرفتم، حس پرواز رو بهم می داد
از همه باحال تر اینکه اگه جایی از فیلم ها صحبت میشد مثل بلبل صحبت می کردی و زندگی نامه سوپراستارها یا موضوع کلی فیلم های روز رو شرح می دادی

نه imdb‌ بود و نه wikipedia
ولی این روزها هر چیزی رو سرضرب چک می کنن و همه چی موجوده
حیف
همون مدل بهتر بود


خیلی کم پیش میاد اجازه بدم دانشجو بیاد درس بده یا صحبت کنه
اگر هم این اتفاق بیفته، معمولا برای من نکته آموزنده خاصی نداره حرف هاشون
ولی
امروز یکی از دانشجوهای کارشناسی در کلاس من مطلبی آموزش داد که نشستم و در جایگاه یک دانشجو گوش دادم و لذت بردم
راست می گویند که
امروزه دانش پراکنده است و در دست هر کسی قطعه ای از آن وجود دارد

من خیلی به این موضوع فکر می کنم

.

ما از کسانی که فقط وقتی باهامون کاری دارن از حالمون می پرسن و بهمون سر می زنن، خیلی بدمون میاد و ناراحت میشیم

پس چرا خودمون با خدا همین مدلی رفتار می کنیم؟

فقط وقتایی که بدجور گرفتاریم بهش سر می زنیم و به یادش می افتیم!


ادعا می کنم با قدرت

و ایمان دارم با تمام وجود

که 

یادگیری با نوشتن اتفاق میفته

با نوشتن

.

زندگی نامه ی موفق ها رو نخون، بنویس

کتاب های خوب رو نخون، از روی آن ها بنویس

مطالب عمیق و تاثیرگذار رو نخون، از روی آن ها بنویس

به تراک های آموزشی گوش نده، وقتی گوش میدی بنویس



دیروز دانشجویی پرسید

چرا شب های قدر با ارزش است؟

مکثی کردم و پاسخ دادم که


چون فرصتی میده که فکر کنیم

فکر کنیم به اینکه راه رو درست میریم یا غلط

فکر کنیم درباره اینکه اگه به همین شکل ادامه بدیم، به خدا نزدیک تر میشیم یا نه

شب های قدر عبادت نیست، یک لحظه توقف کردن، ایستادن و پیاده شدن از قطار تندروی زندگی است برای اندیشه ای دوباره به گذشته مون، الان مون و آینده مون




بله محبت می کردم

ولی به چه کسانی؟

به کسانی که با من هم سلیقه باشند

در واقع اون هایی که من رو تایید کنند!

 

این محبت نیست

این کاسبی و خودستایی است

 

دلم می خواد روزی برسه که آدم ها رو بدون محاسبه بخوام

هنر اینه به کسی محبت کنی که اطمینان داری نمی تونه جبران کنه

 


معلم بود

معلم واقعی

با اینکه هنوز دانشجوی کارشناسی بود

ولی درس های زندگی می داد

.

می گفت محتوای آشغال وجود نداره

کتاب آشغال وجود نداره

اگر تو مبتلا باشی

اگر تو داغ باشی

اگر تو جوینده باشی

از همون کتاب آشغال هم می تونی راه زندگی رو پیدا کنی، چیزی یاد بگیری

 


مردی میانسال در اتوبوس واحد نشسته بود

از این و آن می پرسید: ببخشین ایستگاه آخر این اتوبوس کجاست؟ اونجا مسجد هم هست؟

پرسیدند: چی شده؟ چرا ایستگاه آخر؟ چرا مسجد؟

.

مرد میانسال پاسخ داد: من بیکار شدم. نمی خوام زنم و بچه هام متوجه بشن و شرمنده اون ها بشم.

با اتوبوس واحد وقت می گذرونم و تو مسجدها بی دلیل می نشینم تا شب بشه و وقتی همه خوابن برم خونه.

.

خیلی دلم رو سوزند. طفلکی


وقتی اوضاع بحرانی است

وقتی بحران ها فوران می کنند

گاهی

به ناچار 

بهترین عکس العمل، حفظ آرامش روانی خود برای اقدامی پخته تر است

با فریاد زدن و بی قراری، با از کوره در رفتن، تا حالا که هیچ مسئله ای حل نشده

 

پس مردونه می چسبیم به کارمون

شاید که از فاجعه ای دیگر خودداری شود


خیلی لذت بخش است 

وقتی قلمی برمی داری و یک سررسید یا دفتر نو

و سایت مفیدی را از روی لپ تاپ به کاغذ منتقل می کنی

 

انگار نوشته های خشک و بی روحِ روی صفحه لپ تاپ رو زنده می کنی

هر قدر فناوری جلو بره، باز هم لذت قلم و کاغذ چیز دیگری است

 

امتحان کنید

قلم را بردارید و بنویسید


چگونه بفهمیم در مسیر کتاب خوانی به درستی حرکت می کنیم؟

چطور بدونم کتاب خوان شده ام؟

 

خیلی راحته

اگه روزهایی که مطالعه نداشتیم، حالمون بده و احساس کمبود می کنیم، ما کتاب خوان شده ایم

اگه از اینکه مدتیه به کتاب فروشی ها سر نزده ایم احساس بدی داریم، ما کتاب خوان شده ایم

اگه به محض اینکه از خواب پا میشیم به جای گوشی، سراغ کتاب میریم، ما کتاب خوان شده ایم

 

 


تا کسی می نویسد به او امیدوار باش

چون نشان می دهد که هنوز مطالعه می کند

هنوز می اندیشد

هنوز دغدغه دارد

 

از همه مهم تر اینکه

هنوز احساس بی سوادی می کند!

و من چقدر عاشق این احساس زیبای بی سوادی هستم

اینکه بدونم هیچی نمی فهمم

 

و این پیش نمیاد مگر با نوشتن مداوم 


کم نمی بینید و کم نیستند

فضای لوس و بی مزه اینستاگرام هم به این موضوع دامن زد

به کمک افکت های نرم افزاری، انواع جلوه های بصری و نشستن در ماشین های لوکس و گردش در باشگاه های ورزشی گران قیمت!

تو ورزش و هنر و بازاریابی و برندسازی و پزشکی و نقد فیلم! و خلاصه هر زمینه ای که فکرشو بکنی نظرِ تخصصی! میدن و خودشون رو

از پدر و مادر آرایشگری در ایران! تا برترین تحلیل گر بورس و بنیان گزارِ هزار و یک علم مختلف معرفی می کنند

 

.

ای کاش ادعای فلان پُست و عنوان را کردن قابل آزمایش و پیگیری بود

تا هر فالگیر بی سواد مزخرفی خود را دکتر خطاب نکند


شاید کرونا یادمون بندازه که . 

دوباره یادمون بندازه که انسانیم ؛ 

یادمون بندازه که در مقابل حال همدیگه مسئولیم ؛ 

یادمون بندازه که حال بد تو باید دغدغه من هم باشه ؛ چون ممکنه فردا به من هم سرایت بکنه ؛ 

یادمون بندازه که مرگ و میر مسریه ؛ 

شاید دوباره یادمون بندازه که انسانیم ، آفریده شده ایم برای مهربانی کردن، برای لذت بردن، برای ساختن و جلو رفتن و تبدیل کردن دنیا به جایی بهتر برای زندگی ؛ 

روزگار جالبی نیست ولی زمان خوبیه که کمی بیشتر به جایگاه و شأن انسانی خود فکر کنیم.

 

سید سروش سیدی فرد-دانشجوی کارشناسی روان شناسی


مواد لازم برای پیشرفت سریع و محسوس:

 

۱. قلم(انواع قلم رو خریدن و نگه داری کردن)

۲. دفترچه یادداشت

۳. احاطه کردن خود با کتاب های خوب (از روی هوس کتاب خوندن)

۴. وقت یدن برای نوشتن و کتاب خواندن

۴. پرتاب کردن موبایل و تبلت از اتاق به بیرون اتاق!

۵. خلوت خلوت و خلوت با خود

 

مطالعه عمیق تر اینجا کلیک کنید


اگر نوشتن را دوست داری

و می خواهی واقعا لذتش را ببری

 

تایپ نکن و با قلم بنویس

و از همه مهم تر اینکه چندین مدل خودکار بخر

انواع خودکار رو داشته باش

در خرید خودکار خسیسی نکن

ولی از یک مدل چند تا نخر

مدل های مختلفی رو بچین روی میزت


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Combustible Gas Detectors For Automobiles downloadfree.parsablog.com بیـــــقـــــرارمـــــ کـــــ❤ــنــــــ.... دانستنی ها پرشین پروکسی با درس استدیو طراحی نگین نام دیزاین ™ رزین سختی گیر مشاور انلاین